تفریح این خانم برایش مشکل ساز شد خودش می گوید افتابزدگی بیش از حد منجر به بروز چنین اتفاقی شده است.چندی قبل خانم جوان به اتفاق چند تن از اقوام و خویشان خود به تعطیلات سه روزه به مالاگا اسپانیا تشریف می برند.در روز اول تعطیلات خانم نهایت سعی خود را می نماید تا بهره وافی و کافی را از ساحل دریا ببرد.

هنگامی که به محل هتل در بر می گردد خسته و کوفته رو به مادرش می نماید و می گوید حالش خوش نیست.خانم “امی ویگفول “روی تخت دراز می کشد.ساعت 2.30 دقیقه صبح در حالی که خواب است بلند شده و در حمام را باز می نماید و سپس پنجره را می گشاید و بدون اینکه بداند چه اتفاق ناخوشایندی در حال وقوع است پا بیرون می گذارد.

گویی تصورش این است که پا به بیرون از در منزل نهاده است.ناگهان در هوا معلق می گردد.خانم امی هنوز هم متوجه حادثه نیست.بدنش خیلی ریلکس به سمت پایین سقوط می نماید.خانم امی می گوید انشب بیشتر شباهت به معجزه داشته است.اتفاقا ساعت 2.30 صبح عمه “بو”از خواب بیدار شده و به سمت توالت می رود.

می بیند پنجره حمام باز است.به سمت اتاق خانم “شلی”می رود و می گوید پنجره حمام باز است و امی در اتاقش نیست.هنگامی که به لبه پنجره می رود می بیند امی کف خیابان دراز کشیده است.سراسیمه خانم پله های ساختمان را طی نموده و خود را به دخترش می رساند.یکی از شهروندان که در ان حال امی را دیده سعی می نماید دختر از هوش نرود.

هنگامی که مادر امی می رسد مرد به وی می گوید بهتر است از شدت جراحات به دخترش نگاه ننماید.سپس امبولانس رسیده و دختر به بیمارستان مالاگا منتقل می گردد.هنگامی که مادر داستان را برای پزشکان تعریف می نماید که دخترش در خوابگردی از طبقه 5 هتل به پایین سقوط کرده همه انرا بیشتر معجزه می دانند.

امی می گوید هنگامی که تصویر شب حادثه را نگاه می کنم که طرف چپ من موتور سیکلت پارک بود و طرف راست من سنگفرش خیابان بوده واقعا خودم را خوش شانس می دانم.اگر ان شب بدن ارام به پایین سقوط نمی نمود و من در حین سقوط بیدار می شدم معلوم نمی بود چه بلایی به سر من می امد.

خانم امی در ان حادثه با چند مورد شکستگی از ناحیه دست،کتف و لگن جان سالم بدر برد.تلاش پرسنل بیمارستان و همچنین نامزد 21 ساله خانم به نام متیو که 24 ساعت در بیمارستان مراقب او بود خانم پس از چند هفته بستری عصا بدست از بیمارستان مرخص و به خانه اش در شفیلد واقع در جنوب یورکشایر برگشت...